کاربران شبکه های اجتماعی روایت هایی عجیب از داستان های ترسناکی که برایشان اتفاق افتاده را در اینترنت منتشر و ادعا کردند این داستان ها واقعی هستند.

داستان‌های ترسناک همیشه مورد توجه مردم و علاقه‌مندان قرار دارند. صد‌ها بحث و داستان اینترنتی در مورد مشاهده ارواح، شنیدن صدا‌های عجیب و غریب، حوادث غیر قابل توضیح و … وجود دارد که افراد بر اساس تجربه شخصی آن‌ها را در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌کنند و همیشه این تجربه‌های شخصی هستند که بیشترین تعامل را دارند. برخی از این اتفاقات ممکن است واقعی به نظر نیایند، اما کسانی که آن‌ها را تعریف می‌کنند ادعا دارند واقعی هستند و اتفاق افتاده اند.

در ادامه تعدادی از این ماجرا‌های عجیب، ولی واقعی را می‌خوانید:

یادداشت هشدار دهنده

 

یک مهمان هتل یادداشت دست نویس دلهره آوری را در یک کشو پیدا کرد و فکر می‌کرد مهمان قبلی آن یادداشت را در آنجا گذاشته است. در دسامبر ۲۰۱۴، امی جونز در هتلی در ادینبورگ اقامت داشت که یادداشت عجیبی را کشف کرد که روی آن نوشته شده بود: ”درب قفل شده را باز نکنید! به نجوا‌های آن اعتماد نکن. برو، فقط لیا …»

جونز به جای ترسیدن، از یادداشت عکس گرفت و آن را در توئیتر بارگذاری کرد. او سپس به خواب رفت و درب موردنظر را نیز باز کرد. صبح روز بعد، او به دنبال کنندگان خود در توئیتر اطلاع داد که او هنوز زنده است و هیچ صدایی نیز نشنیده است.

هراسی شیطانی

 

در نوامبر ۲۰۱۹، منبعی ناشناس از کشته شدن گوسفندی در جنگلی در همپشایر خبر داد. روی جسد گوسفند‌ها پنج نمودار، یک صلیب معکوس و شماره ۶۶۶ نقاشی شده بود. این گوسفندان با ضربات چاقو کشته شده بودند.

هنگامی که پلیس این حادثه را بررسی کرد، متوجه شد که یک صلیب معکوس و ۶۶۶ نیز روی درب کلیسای سنت پیتر در برامشاو نقاشی شده است. این جنگل با جادوگری ارتباط تاریخی دارد، اما مردم محلی قبل از حادثه گوسفندان هرگز چنین چیزی را تجربه نکرده بودند. گفته می‌شود ساکنان از آنچه اتفاق افتاده بسیار ناراحت هستند و امیدوارند که پلیس عاملان جنایت نقاشی دیواری شیطانی را پیدا کنند.

بلعیده شدن توسط قبر

 

خورشید در ۱۹ دسامبر ۲۰۱۶ غروب کرده بود که جوآن کالن ۶۴ ساله برای بازدید از مزار پدر و مادرش به گورستان لانگ آیلند رفت. او یک کمان خمیده شکل را روی تاج گل بالای سنگ قبر مشاهده کرد و برای رفع آن خم شد. همانطور که این کار را کرد، زمین زیر پایش خالی شد و او به درون قبر افتاد. این حادثه غیرمنتظره باعث از دست دادن تعادل او شد و سرش به سنگ خورده و دندان شکست. او ناامیدانه دو طرف سنگ قبر را گرفت و کمک خواست، اما هیچ کس صدایش را نشنید.

بعد از اینکه موفق شد از قبر بیرون بیاید، بلافاصله قبرستان را ترک کرد و از بازگشت مجدد به آنجا خودداری کرد. کالن همچنین با استناد به مشکلات عاطفی و کابوس‌های ناشی از این حادثه هولناک، از یک وکیل برای شکایت از صاحبان این گورستان کمک گرفت.

گیر افتاده در فضای بسته

 

در اوایل سال ۲۰۱۹، زنی در هواپیمایی که به سمت تورنتو می‌رفت خوابید. وقتی از خواب بیدار شد، هواپیما خالی و تاریک بود و تقریباً نیمه شب شده بود. خوشبختانه، او موفق شد در هواپیما را باز کند و توسط خدمه روی زمین نجات یافت.

در داستانی دیگر پس از تعطیلی محل کار، یک زن در شیان چین در اواخر ژانویه ۲۰۱۶ در یک آسانسور گرفتار شد و نمی‌توانست از آن بیرون بیاید. همکارانش یک ماه بعد بازگشتند و بقایای در حال تجزیه زن را در داخل آسانسور یافتند. دستانش در تلاش برای فرار از آسانسور تغییر شکل داده بود. گفته می‌شود قربانی از نظر ذهنی معلول بوده و تنها با نام خانوادگی او، شناخته میشد. خانواده او از ناپدید شدن او به پلیس خبر دادند، اما به جستجوی او در داخل یا خارج ساختمان اقدامی نکردند.

شبح زن و شوهر

 

در ۱۰ نوامبر ۲۰۱۹، سونگ روی-شیونگ ۶۰ ساله از خانه خود خارج شد و در کوه‌های پینگتونگ به پیاده روی پرداخت. او به خانه برنگشت و خانواده اش ۱۰ روز با اضطراب در جستجوی او بودند تا اینکه یک روستایی سونگ را به نزدیکترین کلانتری رساند. ظاهراً سونگ در حین پیاده روی از یک دیوار سنگی بالا رفته بود و در این هنگام عینکش را از دست داد و گم شد. او سپس غاری را پیدا کرد و چند روز در آن اقامت داشت، اما پس از مدتی فهمید اگر نتواند فرار کند در آنجا خواهد مرد.

سونگ هنگام مصاحبه در مورد مصیبت خود، ادعا کرد که یک زوج ارواح در بیرون غار با او ملاقات کرده و دو ساعت با او راه رفته اند. او معتقد بود که آن‌ها ارواح باستانی تایوانی‌های بومی هستند و همچنین ادعا کرد که آن‌ها به محض رسیدن به مسیر منتهی به پایین کوه بدون صدا از کنار او ناپدید شدند.

یک ادعای پر اختلاف

 

پس از آنکه مشخص شد پیش بینی‌ها و ارتباط هلن دانکن با ارواح دروغ بزرگی بوده، اکثر مردم او را به عنوان یک پیشگو جدی نمی‌گرفتند. در طول دهه ۲۰ او اخبار را سانسور و شایعاتی را منتشر می‌کرد. در نوامبر ۱۹۴۱، دانکن ادعا کرد که با روح ملوانی که در داخل HMS برهم بود تماس گرفته، این بدان معنا بود که او از قبل می‌دانست کشتی غرق شده است. آنچه مردم آن را یک ادعای عجیب خواندند داستانی واقعی بود.

او به راحتی با انتشار شایعاتی عجیب، پول‌های زیادی را برای راه اندازی تجارت خود به دست آورد. دانکن بر اساس قانون جادوگری توسط پلیس دستگیر و به ۹ ماه زندان محکوم شد.

خونریزی دیوار

 

وقتی مینی وینستون ۷۷ ساله در ۸ سپتامبر ۱۹۸۷ از حمام بیرون آمد، متوجه حوضچه‌ای از مایع قرمز روی زمین شد. او نگاهی نزدیک‌تر انداخت و فهمید این مایع خون است. وقتی به اطراف دستشویی نگاه کرد، دید خون از دیوار‌ها ریخته و از کف به راهروی مجاور می‌رود. او با ترس از اینکه اتفاقی برای شوهرش افتاده باشد، همسرش را صدا کرد. وقتی شوهرش در راهرو حاضر شد، هیچ نشانه‌ای از خونریزی وجود نداشت. مینی وحشت زده با پلیس تماس گرفت. ماموران خانه زوجین را گشتند، اما چیزی پیدا نکردند که بتواند آن مقدار خون را تولید کند. آن‌ها مقداری از خون را برای آزمایش بردند و بعد نتیجه گرفتند که این خون، از گروه خونی O و متعلق به یک انسان است. عجیب اینجا است که نه مینی و نه شوهرش این گروه خونی را نداشتند. تا به امروز علت خونریزی دیواره‌ها ناشناخته مانده است.

استخوانی در جوراب

 

در تاریخ ۱۰ دسامبر ۲۰۱۸ فردی یک جفت جوراب از فروشگاه Primark در کولچستر خریداری کرد. وقتی به خانه رسید، جوراب‌ها را از بسته بندی آن‌ها بیرون آورد و استخوان انسانی را در داخل یکی از آن‌ها کشف کرد، خریدی بسیار معمولی بود که بسیار نگران کننده شد. این حادثه در تاریخ ۲ ژانویه ۲۰۱۹ به پلیس گزارش شد و افسران تحقیقات را آغاز کردند. تنها چیزی که آن‌ها توانستند ثابت کنند این بود که استخوان قبلا بخشی از انگشت انسان بود. پلیس نتوانست هیچ ارتباطی بین این موضوع با یک عمل مجرمانه پیدا کنند و معتقد بودند که این حادثه یک حقه است. با این حال، هیچ آزمایش DNA مشخصی روی استخوان انجام نشد و بنابراین هویت شخصی که به آن تعلق دارد، یک راز باقی مانده است.

زندگی واقعی پنی وایز

 

یک شوخی نه چندان سرگرم کننده از اوایل دسامبر سال ۲۰۱۹ مردم را در اوکراین ترسانده است. شخصی که لباس پنی وایز را پوشیده بود تصمیم گرفت در پشت پل‌ها و در سطل‌های زباله پنهان شود و برای ترساندن مردم از معابری که عابران از آن عبور می‌کنند، بگذرد. دلقک همچنین وانمود کرد که در حالی که مردم در حال پرداخت هزینه هستند، در یک پمپ بنزین بر روی اتومبیل‌ها بنزین می‌ریزد. برخی از مراجعان چنان وحشت کردند که فرار کردند و وسایل نقلیه خود را جا گذاشتند.

فیلم‌های این شوخی‌ها در اختیار مجریان قانون محلی قرار گرفته است. یک پرونده جنایی علیه پنی وایز در دادگاه کیفری اوکراین باز شد. با این حال، پنی وایز هنوز هم در حال اذیت و آزار است. وی در شبکه‌های اجتماعی اظهار داشت که از آنجایی که شوخی‌های او کودکان و افراد مسن را تحت تأثیر قرار نمی‌دهد، او از کارش دست نخواهد کشید.